جدول جو
جدول جو

معنی تاب و توان - جستجوی لغت در جدول جو

تاب و توان
قدرت، توانایی
تصویری از تاب و توان
تصویر تاب و توان
فرهنگ فارسی عمید
تاب و توان
(بُ تَ)
قدرت. نیروی مقاومت
لغت نامه دهخدا
تاب و توان
قدرت و نیروی مقاومت
تصویری از تاب و توان
تصویر تاب و توان
فرهنگ لغت هوشیار
تاب و توان
((بُ تَ))
قدرت، نیروی مقاومت
تصویری از تاب و توان
تصویر تاب و توان
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پرتاب و توان
تصویر پرتاب و توان
پرطاقت، نیرومند
فرهنگ فارسی عمید
(پُ بُ تَ)
نیرومند. که طاقت بسیار دارد. پرطاقت
لغت نامه دهخدا
(بُ)
وسایل زندگی. اسباب معیشت:
ز تنگ عیشی بی تاب و توش گشته چو مور
ز ناتوانی بی دست و پای مانده چو مار.
مختاری
لغت نامه دهخدا
تصویری از پرتاب و توان
تصویر پرتاب و توان
نیرومند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاب و توش
تصویر تاب و توش
تاب و توان، وسایل زندگی اسباب معیشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرتاب و توان
تصویر پرتاب و توان
((~. بُ تَ))
نیرومند پرطاقت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تاب و توش
تصویر تاب و توش
((بُ))
تاب و توان، وسایل زندگی، اسباب معیشت
فرهنگ فارسی معین
تاب و توش، توانایی، قدرت مقاومت، یارایی
فرهنگ واژه مترادف متضاد